عشقی که با ازدواج شکل گرفت P1

Melody Melody Melody · 3 ساعت پیش · خواندن 4 دقیقه

پارت اول از رمان جدیدددد

 

#مایا 

درحالی که من داشتم روبروی اینه جلوی خودمو میگرفتم گریه نکنم که میکاپم خراب نشه اون پسره ی نکبت داشت با مهمونا حرف میزد 

بلخره صدام کردن و گفتن پاشم برم که حضار عزیز من رو ببینن 

بلند شدم و رفتم پدرم جلوم وایساد 

(   D:پدر مایا   L:مادر مایا       M:مایا   S:سیلا                        H:پدر سیلا   K:مادر سیلا    ) 

D:بهتره درست رفتار کنی وگرنه از ارث محروم میشی

با ناامیدی تمام جواب دادم 

M:بله پدر 

بعدش رفت و منم رفتم پشت پرده و وقتی پرده کشیده شد سیلا رو اونور سکو دیدم که با کت شلوار سفید وایساده و منتظر منه دست گلم رو دو دستی گرفتم و لبخند زدم و حرکت کردم 

رفتم کنارش ایستادم و دستم دور بازوش حلقه کردم 

مردی که پشت بلندگو بود شروع کرد 

(G:مرد پشت بلند گو) 

G:اقای داماد ایا حاضر میشی خانم مایا رو به همسری خودت قبول کنی؟ 

S:بله       G:عروس خانم شما چطور؟    M:بله 

G:حالا داماد میتونه عروس رو ببوسه 

با این حرفش چشمام گرد شد که دیدم سیلا کمرم رو گرفت و به خودش چسبوند خیلی اروم گفتم 

M:چیکار میکنی قرار داد رو یادت رفت؟ نباید لمس فیزیکی داشته باشیم 

S:ادامش رو یادت نره....به غیر از موارد مجبوری....الانم یکی از اوناس 

بعد از این حرفش لباشو گذاشت رو لبام و تمام افرادی که اونجا بودن دست زدن ولی من داشتم از درون اشک میریختم از بیرون لبخند میزدم 

بعد از چند ثانیه برداشت لباشو دستشو خم کرد به نشانه ی این که دستشو بگیرم و بریم 

منم دستشو گرفتم و رفتیم و تا سوار ماشین شدیم 

S:میخوای قرار داد رو یکبار دیگه بخونی 

M:اره بده من باید ببینم کجاش نوشته بجز موارد مجبوری 

از توی داشبورد ماشین قرار داد رو در اورد و شروع کردم خوندش 

طرف اول سیلا بود و طرف دوم من بودم 

(۱_طرف اول و دوم باید جلوی پدر و مادر هایشان مث دو زوج واقعی بنظر برسند

۲_در شرکت هیچکس نباید از این ازدواج خبردار بشه 

۳_تماس فیزیکی ممنوعه غیر از موارد مجبوری 

۴_حداقل مدت زمان بهم زدن قرار داد ۱۰ ماهه 

۵_طرف اول و دوم در یک خانه زندگی میکنند 

۶_طرف اول و دوم در حریم خصوصی یکدیگر دخالت نمیکنند

۷_در صورت رعایت نکردن هر کدوم از اینا ۱٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار جریمه دارد) 

S:خب خوندی؟     

M:ایشششش اره ولی من دیگه اینکارو نمیکنم

راستش مشکل من با خود سیلا بود.....با خانوادش مشکلی نداشتم چون مادر شوهر و پدر شوهر واقعا باهام خوبن فقط این وسط سیلا و پدرم رو مخم میرن 

وقتی رسیدیم خونه رفتم داخل نشیمن نشستم 

M:اتاقامون جداعه از خط قرمز ها هم رد نمیشیم انگار که فقط همخونه ایم و اگر پدر و مادرامون بیان وسایل رو جابجا میکنیم تا مثل یک زوج واقعی باشیم 

 S:خب تموم؟ من میرم 

از این رفتارش متنفر بودم.....بهرحال منم رفتم داخل اتاقم و درو بستم و لباس راحتی پوشیدم و رفتم بیرون و دیدم سیلا هم با حوله ای دور گردنش و موهای خیسش اومد بیرون 

جدا از اینکه ازش بدم میاد....خدایی جذابه مخصوصا الان که موهاش خیسه ولی به روی خودم نیاوردم و رفتم داخل اشپز خونه 

M:نودل میخوری؟   S:زکی....یهو چقد مهربون شدی

M:فقط میخواستم یکم لطف کنم نمیخوای بگو نمیخوام چ کاریه 

S:من نگفتم نمیخوام......نودل تند درس کن

M:تنها تفاهمون توی نودل تنده

S:فردا تو شرکت.....    

M:من از همین الانم تورو نمیشناسم چ برسه به فردا

S:حداقل یکم عقل داری اینو بفهمی 

پولی کشیدم بسته نودل تند رو دراوردم و بزرگترین قابلمه رو دراوردم و اب کردم و گذاشتم و بزرگترین بسته رو انداختن داخلش 

S:انگار خیلی گشنته     

M:وقتی حالم خوب نیس زیاد میخورم

S:باز چته؟     M:میخوای بدونی؟    S:اوهوم    M:تو

S:چی منظورت چیه من؟ 

M:مشکلم تویی.....از وقتی تو اومدی یک روز خوب نداشتم....تنها امیدم تو زندگیم شده مادرم 

S:فکر کردی من خیلی خوشحالم 

M:بنظرم تنها کسی که سود میبره از این ازدواج تویی.....حالا هم خفه شو میخوام در ارامش نودلمو بخورم 

سیلا کلا ادم خونسردی بود....مگر چی میشد اعصابش بهم میریخت 

بعد از اینکه نودل تموم شد ظرف هارو برداشتم و گذاشتم تو ماشین ظرف شویی

M:هنوز میخوای بیدار باشی؟     S:اره چرا؟ 

M:ماشین ظرف شویی هروقت وایساد ظرف هارو از توش بردار 

S:خودت بردار      

واقعا اینقدر عصبی شده بودم و خوابم میومد که کنترلمو از دست دادم و داد زدم و گفتم

M:هی....ما دوتایی اینجا زندی میکنیم پس بیا برنامه داشته باشیم و اینکه من الان خوابم میومد وگرنه مریض بودم به توی گشاد کاری بدم؟ پس عین ادم وقتی زمانش تموم شد برو ظرف هارو بردار و بچین

بعد از تموم شدن حرفام سیلا لبخند محوی زد و گف

S:عصبانیت هم جذابه.....چشم خانوم....امر دیگه؟ 

بی توجه از کنارش رفتم توی اتاقمو و پریدم رو تختم و این قدر خسته بودم نفهمیدم کی خوابم برد 

 

 

 

 

 

 

 

 

5028 کاراکتر 

امیدوارم خوشتون اومده باشه 

اگر حمایت میکنین بگین ادامه بدم