پسر خاله جذاب من C2 P10

Melody Melody Melody · 1404/3/8 22:04 · خواندن 5 دقیقه

پارت جدید اوردم

ببینید کی اینجاسسسس

مننننن 

میدونم خیلی مسخره ولی دوست داشتم یکم انرژیمو بریزم بیرون

▅▄▃▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▁▂▃▄▅

█▒▒▒▒▒▒▒█   ◈   █▒▒▒▒▒▒▒█

◑ ━━━━━ ▣ ━━━━━ ◐

𝐍𝐨𝐰 𝐥𝐨𝐚𝐝𝐢𝐧𝐠. . .

#آنیا 

وقتی نتونستم خودمو کنترل کنم و غش کردم واقعا حد ناراحتیم به اوج خودش رسیده بود ولی الان حالم بهتره رفتیم و تقریبا داشتن اماده میشدن تا لیست رو بگن

(M:مجری)  

M:خب خب همگی خوش اومدید به این مهمونی ..... ما قراره اینجا لیست ۳ تا شرکت برتر سال توی کشور رو بگیم .... خب خب اماده باشید ما از اخر میریم به اول پس میریم به رتبه سوم.......و اون کسی نیست جز شرکت یاگامی

L:ممنون ممنونم از شما 

لایت رفت بالای صحن و اونجا بهش یک تقدیر نامه دادن 

M:خب حالا میریم نفر دوم رو اعلام کنیم و اون کسی نیستتت جززززز...... شرکت کِن 

تا حالا نشنیده بودمش پس با تعجب از دامیان پرسیدم 

A:دامیان این شرکت مال کیه؟ 

D:این شرکت مال کِن کانکی هست 

A:کدوم؟؟؟         D:اون

و یهو دیدم پسری با چشمای سبز کمرنگ موهایی به رنگ سفید و با کت شلوار مشکی رفت بالای صحن و بهش تقدیر رو دادن

A:چه جذابهههه  

D:اینو باید جلوی دوست پست بگی؟ 

A:من فقط گفتم جذابه نگفتم عاشقش شدم 

D:به هر حال      A:بعدشم معلومه تو خوشگل تری 

(کانکی:K) 

K:ممنونم که مارو حمایت کردین 

M:خب حالا میرسیم به رتبه اوللللل که برترین و بهترین شرکت توی کل ژاپن هست و کسی نیست جزززز شرکت فورجرررر

دامیان از جاش بلند شد و پوز خندی زد و بهم گفت

D:زود میام        

منم سرمو تکون دادم

دامیان رفت بالا و یهو صدای تمام دختر ها بلند شد که جیغ میزدن و قربون صدقش میرفتن 

به دامیان یک کاپ دادن که روش نوشته بودن بهترین شرکت کشور

D:من واقعا ممنونم بابت این کاپ و حمایت شما که مارو تا اخر حمایت کردین و نزاشتین ما ببازیم 

M:خب دوستان میتونید هر سوالی که می خواهید بپرسید از هر کدومشون 

یهو یک خبرنگار از وسط جمعیت بلند شد و از هر سه تاشون پرسید 

(خبرنگار:KH) 

KH:شما دوست دختر دارین یا کسی رو دوست دارین؟ 

L:من و دوست دخترم چند وقت پیش از هم جدا شدیم ولی من هنوزم دوستش دارم و عادلانه براش میجنگم 

K:من همینجا و همین الان عاشق کسی شدم 

D:بله من دوست دختر دارم و اون همینجا حضور داره 

KH:اقای لایت چرا از دوست دخترتون جدا شدین؟ 

L:چون کس دیگه ای رو دوست داشت ولی من هنوزم دارم تلاشمو میکنم 

KH:اقای کانکی شما میتونید بگید اون شخصی که عاشقش شدید چه کسی هست؟ 

K:خبر بدون اجازه خودشون نمیتونم چون من اصلا تاحالا ایشون رو ندیده بودم و در لحظه عاشقش شدم و میتونم بگم تازه به عشق در نگاه اول اعتقاد پیدا کردم

KH:شما چطور اقای دامیان شما میتونید بگید چه کسی هست؟ 

D:خانم.....اجازه میدین شمارو معرف بکنم به این جمع؟ 

سرم رو به نشانه نه تکون دادم و خیلی خیره نگاهش کردم که با قیافه ناراحتی بهم نگاه کرد و بعدش جواب خبرنگار رو داد

D:دوست دخترم اجازه نداد معرفیش کنم بعدش هم این جا جای این حرف ها نیست لطفا بحث کاری بپرسید

دامیان ناراحت شده بود 

و همه اینو فهمیدن که منو جو گرفت و با شجاعت بلند شدم و گفتم

A:اقای دامیان بنظر ناراحتین از اینکه دوست دخترتون اجازه نداده

D:لطفا سوال کاری بپرسید 

مشخص بود خیلی عصبیه پس نشستم سر جام و هیچی نگفتم چون قبلش هم بحثمون شده بود 

وقتی دامیان از روی صحنه اومد پایین چراغ هارو روشن کردن ولی دامیان نیومد جای من و من فهمیدم عصبیه پس رفتم یک گوشه و چندتا لیوان مشروب رو سر کشیدم 

البته که من ظرفیت الکل بالایی دارم 

یهو دیدم یکی اومد سمتم وقتی سرم رو بلند کردم دیدم کانکی بود 

A:اوه سلام اقای کانکی     K:راحت باشین بگین کانکی

A:اها چشم.....ببخشید کاری داشتین بامن؟ 

K:میخواستم بپرسم که شما در حال حاضر توی کدوم شرکت کار میکنین که به این مهمونی دعوت شدین

A:من به عنوان دستیار اقای دامیان اومدم از شرکت فورجر

K:اها پس که اینطور ......ببخشید میتونم یک سوال شخصی بپرسم؟ 

A:بستگی داره شما بپرسین 

K:شما دوست پسر دارین؟     A:خیر من نامزد دارم

K:اووو پس مبارکه ولی میتونم بپرسم کیه؟ 

A:ن گران نباشین منو نامزدم رو نمیتونید با پول خر کنید که بشم دوست دختر شما 

K:چقد هم فهمیده این       A:مرسی ولی من باید برم 

K:حداقل افتخار رقص رو بهم بدین 

دیدم دامیان داره یواشکی نگامون میکنه و از اونجا که ومن اذیت کردنش رو دوست داشتم بهش یک نشونه ریز دادم و 

A:بله حتما 

کانکی دستم رو گرفت و رفتیم وسط سالن و اهنگ شروع شد کانکی با مهارت بالایی که داشت هم حرکات من و هم حرکات خودشو به خوبی کنترل میکرد 

#دامیان

من نشونه انیا رو دیدم و فهمیدم میخواد کخ بریزه و داشت به خوبی عمل میکرد میخواستم تلافی کنم که یادم افتاد نمیشه چون اگر انیا بفهمه کلا میره قهر میکنه 

ولی وقتی به رقصیدن با کانکی نگاه میکردم یادم افتاد که کانکی چقد دزد بود همیشه همه چیز رو ازم میدزدید همیشه ازم جلو بود ولی وقتی من تغییر کردم دیگه همیشه جلوش بودم 

بعد از ۳دیقه انیا اومد سمتم 

A:چطور بود       D:اها پس به بقیه فقط افتخار میدی 

دستش رو کشیدم وب ردم یه یکی از اتاق های تالار

لب هام رو لباش گذاشتم و با عطش سیری ناپذیری لباش رو میخوردم که منو کشوند عقب 

A:دامیان اینجا نههه اینجا مهمونیه 

D:پس تو خونه؟         A:نه امروز حوصله ندارم

D:پس برای کانکی داری؟   

A:دامیان اون فقط یک شوخی بود خودت هم میدونی

D:اره میدونم ولی انیا تو دوست پسر داری نباید اینجوری شوخی کنی اون جلوی منننن

A:باشه باشه ببخشید       D:فقط یک چیز دیگه 

سرمو بردم توی گردنش و کیس مارک کوچیک ولی قرمزی گذاشتم 

A:دامیان الان من چجوری برم بیرون 

D:همینجوری.....راستی قبل اینکه بیای رژ لبت رو درست کن پخش شده

A:تقصیر توعه 

اومد منو بزنه که فرار کردم و سریع از اتاق رفتم بیرون 

 

 

 

 

 

 

۶۸۸۷ کاراکتر 

اینم از این پارتتتت

فعلا خدافظ